دانلود رمان های شایسته – بهترین رمان های عاشقانه را در سایت معتبر شایسته بخوانید
دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…
  • قانونین سایت
    قانونین سایت
دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم به قلم آرمیتا بهاروند با لینک مستقیم

دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم به قلم آرمیتا بهاروند با لینک مستقیم

دانلود رمان آذرخشی میان رگ هایم به قلم آرمیتا بهاروند با لینک مستقیم

مشخصات رمان آذرخشی میان رگ هایم:

  • اسم رمان: آذرخشی میان رگ هایم
  • اسم نویسنده: آرمیتا بهاروند
  • ژانر رمان: عاشقانه، طنز
  • فرمت رمان: [فرمت فایل (ePub, PDF, Mobi, …)]
  • تعداد صفحات رمان: 1104
  • مناسب برای: گوشی، تبلت، لپ‌تاپ، سیستم، آیفون و…

معرفی رمان آذرخشی میان رگ هایم

رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان درباره‌ی آرمیتا دختری است که هیچ‌گاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون می‌شود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان می‌شود و همه‌چیز را تغییر می‌دهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو می‌شود.

این رمان با شخصیت‌هایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان می‌آورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش می‌پردازد، بلکه درون‌مایه‌هایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.

رمان‌های مرتبط:


خلاصه رمان آذرخشی میان رگ هایم

رمان آذرخشی میان رگ هایم داستان زندگی آرمیتا است. آرمیتا دختری است که از دوران کودکی در محیطی پر از بی‌محبتی بزرگ شده و هیچ وقت محبت واقعی را تجربه نکرده است. اما همه‌چیز با ورود او به شرکت آذرخش تغییر می‌کند. درست مانند آذرخشی که در دل شب روشنایی می‌اندازد و همه‌چیز را دگرگون می‌کند، آرمیتا نیز پس از ورود به این شرکت، وارد دنیای جدیدی می‌شود که در آن عشق، موفقیت و چالش‌های جدید در انتظار او هستند. اما همین تغییرات باعث ایجاد تنش‌ها و موقعیت‌های طنزآمیز نیز می‌شود که خواننده را به خنده می‌اندازد.

این رمان ترکیبی از احساسات عمیق و موقعیت‌های خنده‌دار است که به خوبی داستانی جذاب و سرگرم‌کننده را برای خوانندگان خلق می‌کند. آرمیتا در مسیر رسیدن به خوشبختی و آرامش، به کمک دوستان جدیدش در آذرخش و خود آذرخش، تلاش می‌کند تا به زندگی جدیدش رنگ و بویی تازه بدهد.


بخشی از رمان آذرخشی میان رگ هایم:

اونم پیاده شد چیزی نگفتم. رفتیم بالا پرونده ها رو جمع کردم. منتظر بودم تا از اتاقش بیاد بیرون که بریم. بیست دقیقه به سه بود و ما هنوز حرکت نکرده بودیم. چند دقیقه موندم نیومد. رفتم سمت اتاقش در زدم.
– بیا تو

رفتم داخل پشتش به من بود و داشت پایینو نگاه میکرد.
– جلسه ساعت سه شروع ما هنوز حرکت نکردیم.
همینجوری داشتم حرف میزدم که دادش بلند شد.
– بسته.
ترسیدم و پریدم هوا.

– جلسه کنسل شد، پروژمون باهاشون کنسل شده، به همه اعلام کن، پروژه جدیدی با یه شرکت دیگه گرفتیم. بگو دست به کار بری.
چشمام گرد شده بود این چرا اینطوری میکنه؟! لب ورچیدم و زیرلب باشه ای گفتم و از اتاق زدم بیرون. پوشه‌ها رو گذاشتم رو میز و رفتم تو اون یکی سالن تا به بقیه خبر بدم.
– جمع شید همه.
اومدن یچی میگفت.
– یه لحظه دوستان، پروژه ستوده کنسل شده، یه پروژه دیگه گرفتیم.

میخواستم ادامه بدم که صداش پشت سرم اومد.
– تا پنج دقیقه دیگه همه تو جلسه باشن.
همه رفتن سمت سالن کنفرانس فقط منو اون موندیم دستشو کرد تو جیبش.
– نمیخواد بیای جلسه، جلسه تموم شد، باهم میریم خونه کارت دارم.
بعد عقب گرد کرد رفت تو سالن جلسه. به خودم چیکارم داره؟ حتمی یه کاری داره دیگه. سالن اونوری و نشستم

رو صندلی. حوصلم سر میرفت. واقعا وااای خاک تو سرم، زنگ نزدم به پروا. وای الان ناراحت شده. چشمم خورد به تلفن شرکت، اشکال نداره. حالا یه بار باهاش زنگ بزنم. شمارشو گرفتم دردسترس نبود.
شماره طوفانم حفظ نبودم. بعد باز زنگ میزنم بعد ده مین اومدن بیرون از جام به احترامش بلند شدم.
– بریم؟
سرمو تکون دادم.
– بریم.
رفت تو اتاقش و برگشت. کیفم برداشتم و پشت سرش رفتم تو آسانسور. نفس عمیق کشیدم تا به خودم الکی استرس ندم، به کفشام خیره شدم. آسانسور وایساد فکر کردم رسیدیم، ولی برعکس یکی اومد داخل. باز سرمو انداختم پایین.
– ببخشید خانم؟

یه نگاه زیر چشی به اینور اونور کردم، خانمی جز من اینجا بود؟ آروم سرمو بلند کردم.
– بله؟
یه نگاه خیلی بد بهم کرد.
– من با خانم کمالی کار دارم، شما می‌شناسید؟
سرمو برگردوندم.
– نه متاسفانه.
دیگه چیزی نگفت، آسانسور موند و رفتیم خواستم برم پشت سر آذرخش که باز صداش اومد…


پیشنهاد نصب اپلیکیشن نودهشتیا

برای دانلود آسان و سریع رمان‌های جدید و جذاب مانند آذرخشی میان رگ هایم، پیشنهاد می‌کنیم از اپلیکیشن نودهشتیا استفاده کنید. با این اپلیکیشن به راحتی می‌توانید به دنیای وسیع کتاب‌های دیجیتال دسترسی پیدا کرده و از خواندن رمان‌های مورد علاقه خود لذت ببرید.


درخواست حذف رمان در صورت عدم رضایت نویسنده

چنانچه نویسنده محترم رمان آذرخشی میان رگ هایم از انتشار این اثر در سایت شایسته ناراضی باشد، درخواست حذف اثر در اسرع وقت انجام خواهد شد. سایت شایسته به حقوق نویسندگان و خالقان آثار ادبی احترام کامل می‌گذارد و در صورتی که نویسنده با انتشار رمان خود در این سایت موافق نباشد، اثر به سرعت حذف خواهد شد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب

رمان آذرخشی میان رگ هایم نوشته آرمیتا بهاروند یک داستان جذاب و شیرین از دنیای عاشقانه و طنز است. داستان درباره‌ی آرمیتا دختری است که هیچ‌گاه محبت و توجه لازم را از دیگران دریافت نکرده است. اما زندگی او با ورود به یک شرکت به نام آذرخش دگرگون می‌شود. درست همانطور که یک آذرخش ناگهان وارد آسمان می‌شود و همه‌چیز را تغییر می‌دهد، زندگی آرمیتا هم با ورود به این شرکت از این رو به آن رو می‌شود.

این رمان با شخصیت‌هایی جذاب، روایتی پر از اتفاقات طنزآمیز و در عین حال عاطفی را برای خوانندگان به ارمغان می‌آورد. داستان آرمیتا نه تنها به دنیای جدید او در شرکت آذرخش می‌پردازد، بلکه درون‌مایه‌هایی از رشد شخصیت و کشف خود را نیز در بر دارد.

رمان‌های مرت

لینک های دانلود
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
شایسته یک مرجع کامل برای دانلود و خرید رمان های ایرانی و خارجیه. دارای نماد اعتماد و درگاه امن پرداخت زرین پال. پشتیبانی 24 ساعته در صورت بروز خطا هنگام خرید و دانلود رمان ها
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان های شایسته – بهترین رمان های عاشقانه را در سایت معتبر شایسته بخوانید " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.