دانلود رمان خان کوچک از فاطمه عبدی با لینک مستقیم
📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: خان کوچک
✍️ نویسنده: فاطمه عبدی
📖 ژانر: عاشقانه، معمایی
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و…
رمان خان کوچک، فواد خانی، مردی که با اخمهایش تن مردم روستا را میلرزاند، دل در گروی دخترعمویش دارد. اما درست در میان این عشق، سراب، خدمتکار عمارت، عاشق مردی فراری میشود و تصمیم به فرار با او میگیرد. این خیانت و فرار، زخمی عمیق بر غرور فواد میزند و او تصمیم میگیرد سراب را عذاب دهد تا زمانی که…
🔹 دخترعموی فواد متوجه عشق او میشود و حقیقتی را درک میکند…
🔹 اما در شب حجله، سراب توسط محمد دزدیده میشود و سرنوشت همه تغییر میکند…
📖 این رمان عاشقانه و معمایی، داستانی پر از کشمکش، عشق، خیانت و رازهای خانوادگی است که شما را تا آخرین صفحه مجذوب خود خواهد کرد.
آرام نفس میکشم… با صدای در، هر دو از جا میپریم. سریع از او دور شده و در را باز میکنم. سارا با اخمی غلیظ نگاهم کرد و متقابل، جدیتر از او، ابروهایم را گره زدم. کم نمیآورد.
عصبی، دندانهایم را روی هم فشردم. سراب سرش را پایین انداخته و چیزی نمیگفت. تنها کاری که بلد بود، بازی با انگشتانش بود، بدون هیچ اعتراضی. این مرا به جوش میآورد!
با شیطنت، چشمکی زد. سارا که پشتش به ما بود، این حرکتش را ندید.
کم مانده بود قهقهه بزنم، اما اخمهایم را فشردهتر کردم تا از انجام این حرکت جلوگیری کنم. از شدت خنده دلم میخواست پهن زمین شوم. سارا که قیافه قرمز شدهام را دید، خیال کرد عصبیم، برای همین از اتاق بیرون رفت و همزمان گفت:
سرم را بالا و پایین کردم. بیرون رفت و در را باز گذاشت. وقتی از رفتنش مطمئن شدم، در را بستم و با خنده به طرفش رفتم.
لبخند شیطانی و در عین حال ترسیدهاش، بدجوری بر دل بیصاحب ماندهام مینشست. جوری که میخواستم آنقدر در آغوشم بفشارمش که نفسی برای این کارها برایش نماند…
شیطنت هم حدی دارد! میتوان گفت حدش، به اندازه صبر کم من است! به سمتش که میدوم، همانند خرگوشی گریزپا فرار میکند. توی تله دستانم که میافتد، راه دررویی نیست. پس از خودم به خودم پناه میآورد و سرش را روی کتفم فشار میدهد.
ادامه حرفهایم با دوخته شدن لبانم روی آن صورتهای خوشفرم بریده شد. مگر چیزی مهمتر از او و چشمان آبیاش وجود داشت؟ من که بعید میدانم، حداقل برای دل من اینطور است…
📖 چه کسی میگوید عقل منطقی تصمیم میگیرد؟ من که این حرفها را باور ندارم! سراب باشد…
🔸 اگر نویسنده محترم با انتشار این رمان مخالف است، لطفاً درخواست حذف ارسال کند.
✅ داستانی پر از عشق، خیانت، انتقام و رازهای خانوادگی
✅ شخصیتپردازی قوی و دیالوگهای احساسی که شما را درگیر داستان میکند
✅ لحظات عاشقانه و معمایی که تا آخرین صفحه شما را درگیر خود خواهد کرد
📌 همین حالا این رمان را دانلود کنید و وارد دنیای پرماجرای فواد و سراب شوید!
💭 فکر میکنید فواد میتواند عشق خود را حفظ کند یا بازی سرنوشت او را به چالش خواهد کشید؟
📢 نظر خود را در بخش کامنتها با ما در میان بگذارید و به این داستان جذاب امتیاز دهید!
📌 مشخصات رمان
📚 نام رمان: خان کوچک
✍️ نویسنده: فاطمه عبدی
📖 ژانر: عاشقانه، معمایی
📂 فرمت: PDF
📱 مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان خان کوچک، فواد خانی، مردی که با اخمهایش تن مردم روستا را میلرزاند، دل در گروی دخترعمویش دارد. اما درست در میان این عشق، سراب، خدمتکار عمارت، عاشق مردی فراری میشود و تصمیم به فرار با او میگیرد. این خیانت و فرار، زخمی عمیق بر غرور فواد میزند و او تصمیم میگیرد سراب را عذاب دهد تا زمانی که...
🔹 دخترعموی فواد متوجه عشق او میشود و حقیقتی را درک میکند...
🔹 اما در شب حجله، سراب توسط محمد دزدیده میشود و سرنوشت همه تغییر میکند...
📖 این رمان عاشقانه و معمایی، داستانی پر از کشمکش، عشق، خیانت و رازهای خانوادگی است که شما را تا آخرین صفحه مجذوب خود خواهد کرد.