دانلود رمان دیار آشوب… رمان به زندگی پر فراز و نشیب آشوب دختر افغانی میپردازد که سال هاست زندگی خود و خانواده اش را اداره می کند. ورود چکاد به زندگی اش مسیری را پیش رویش قرار میدهد که مجبور به تصمیم گیری میشود. تصمیم هایی که سرنوشتش را رقم میزند.
سیم کارت رو از توی غالبش بیرون آورد و با دقت این طرف و آن طرف اون رو نگاه کرد… منم که تا اون موقع ساکت روی صندلی نشسته بودم از جام بلند شدم باهم از دفتر پیشخوان بیرون اومدیم.
-گوشیت رو بده. گوشیم رو از توی جیبم بیرون کشیدم و به دستش دادم. روی صندلی پیاده رو نشست و مشغول انداختن سیم کارت روی گوشی شد.
بالای سرش ایستاده بودم و بهش خیره شده بودم. برای اولین بار توی زندگیم خدا بهم شانس و اقبال داده بود که یه کار خوب گیرم بیاد. اون هم چه کاری؟ منشی دندون پزشکی. ایرانی هم همچین کاری بزور گیرش میومد. خدایا شکرت.
دیگه میتونم با این کاری که توی تورم افتاده گلیم و خانواده رو از آب بکشم بیرون و شر دوشنبه رو از سرم باز کنم. سیم کارت رو روی گوشی انداخت و روشنش کرد.
-تا ساعت ۱۱ فعال میشه… برنامه واتساپ هم توی گوشیت داری وصلش کن تا شب بتونم بهت پیام بدم. -واس تاپ چیه؟ -واس تاپ نه واتساپ… یه پیام رسان آنلاینه.
گوشیم رو از دستش گرفتم و توی جیبم گذاشتم. نیم نگاهی بهم انداخت و پرسان گفت: خونتون کجاست؟ -مهمون نمی خوایم. -من پام خورد بشه بیام خونه شما.
به خاطر سیم کارتی که برام خریده بود یه جورایی نمک گیرم کرده بود.
بنابراین برخلاف چند دقیقه قبل جوابش رو با متانت دادم: -شوخی کردم… ما تو محله ” ” میشینیم.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید