دانلود رمان های شایسته – بهترین رمان های عاشقانه را در سایت معتبر شایسته بخوانید
دانلود رمان طنز، رمان پلیسی، رمان جنایی، رمان ترسناک، رمان تخیلی، رمان اجتماعی، رمان معمایی، رمان خارجی و…
  • قانونین سایت
    قانونین سایت
دانلود رمان رز سفید رز سیاه به قلم ترانه بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان رز سفید رز سیاه به قلم ترانه بانو با لینک مستقیم

دانلود رمان رز سفید رز سیاه به قلم ترانه بانو با لینک مستقیم

رمان رز سفید رز سیاه نسخه کامل 

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۳۸۲7

خلاصه رمان:

دانلود رمان رز سفید رز سیاه… سوئیچ رو چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپم رو بالا بردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همون طور که دستم رو پایین آوردم، صدای باز شدن در بزرگ مدرسه‌شون به گوشم رسید. و کمتر از چند ثانیه، جمعیتی حجیم از دختران سورمه‌ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه‌هایی رو روی خودم حس می‌کردم که هر از گاهی با هم درگوشی پچ‌پچ می‌کردند… اما بی‌توجه به اونا، از همون فاصله، نگاهم فقط زوم یه نفر بود…

پیشنهاد ما بعد  از دانلود رمان رز سفید رز سیاه

دانلود رمان عروس کاغذی به قلم هانی زند با لینک مستقیم

دانلود رمان هزار چم (جلد دوم) به قلم زینب ایلخانی با لینک مستقیم

دانلود رمان هزارچم (جلد اول) به قلم زینب ایلخانی با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان رز سفید رز سیاه

انگار قدم هام برای دور شدن ازش همراهیم نمی‌کردن اما هر طور شده اونا رو روی زمین کشیدم و ازش فاصله گرفتم!

تقریبا بیشتر بچه‌ها خوابیده بودن.با صدای لادن ساعدم رو از روی چشام برداشتم!

-نازی؟!

نگاه پرسشیم رو به چشاش دوختم.

کف دستش رو زیر سرش قرارداد و آرنجش رو به حالت تکیه گاهی روی زمین گذاشت.

-میگم از ظهر تا حالا خیلی تو خودتی ببخشید نمی‌خواستم ناراحتت کنم.

زیر لب زمزمه کردم. _ناراحت نشدم.

دوباره صدام زد.

نازی؟

_هوم؟!

-خیلی دوسش داری؟!

از سوال بی مقدمه اش کمی جا خوردم نمی‌دونستم چه جوابی بدم!

پلک روی هم گذاشتم… چند لحظه بعد وقتی لای پلک هامو از هم باز کردم لادن هنوز هم با نگاه منتظری خیره‌ی من بود.

-لادن؟

-جونم؟

نمی‌دونم چرا بغضم هر لحظه سنگین تر می‌شد.

-من عاشق شدم!

یه قطره اشک آروم از چشمم بیرون ریخت و روی صورتم سر خورد.

لادن از حالت دراز کشیده در اومد و تو آغوش خواهرانه‌ش بهم پناه داد. همونطور هم کنار گوشم آهسته طوری که بچه‌ها رو بیدار نکنه زمزمه کرد.

-قربونت برم الهی قربون اون دل کوچولوت برم من عزيز…

یکم توی بغلش گریه کردم و انگار کمی سبک شدم!

از بغلش بیرون اومدم با لبخند دستی به چشام کشید و اشکامو پاک کرد و پرسید: بهتری؟

در جوابش گفتم: می‌ترسم… از عاقبت این عشق می‌ترسم لادن!

هر دوتامون خیلی آروم حرف می‌زدیم طوری که به زور به گوش می‌رسید.

-نترس قربونت برم اونی که اون عشق تو دل تو قرار داده خودش عاقبتشم بخیر می‌کنه!

مکثی کرد و در ادامه گفت: می‌دونی راستش ظهر که اونجور در برابرت جبهه گرفتم با خودم فکر می‌کردم درگیر یه احساسات زود گذر بچه گانه شدی اما..

اما من عشق رو از نگاهت خوندم نازنین…

حرفاش خیلی دلگرم کننده بود! چون خودم بیشتر از هر چیزی از همین می‌ترسیدم …

عضویت در انجمن نودهشتیا (کلیک کنید)

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دانلود رمان رز سفید رز سیاه... سوئیچ رو چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپم رو بالا بردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همون طور که دستم رو پایین آوردم، صدای باز شدن در بزرگ مدرسه‌شون به گوشم رسید. و کمتر از چند ثانیه، جمعیتی حجیم از دختران سورمه‌ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه‌هایی رو روی خودم حس می‌کردم که هر از گاهی با هم درگوشی پچ‌پچ می‌کردند… اما بی‌توجه به اونا، از همون فاصله، نگاهم فقط زوم یه نفر بود…
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
درباره سایت
شایسته یک مرجع کامل برای دانلود و خرید رمان های ایرانی و خارجیه. دارای نماد اعتماد و درگاه امن پرداخت زرین پال. پشتیبانی 24 ساعته در صورت بروز خطا هنگام خرید و دانلود رمان ها
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان های شایسته – بهترین رمان های عاشقانه را در سایت معتبر شایسته بخوانید " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.