دانلود رمان همه زخم های من از عشق است به قلم شمسی جلفا با لینک مستقیم
دانلود رمان همه زخم های من از عشق است… رها از جانان خداحافظی کرد و گوشی کرمرنگ را سرجایش میگذاشت که صدای همسرش را شنید که با خنده میگفت: «غمت نباشه، من عاشقتم.» رها منتظر ماند تا حرفهای عشقش تمام بشود و بعد با خوشحالی تماس تلفنی را قطع کرد و مشغول مرتب کردن صفحهی میز کارش شد. همچنان گرم تمیز کردن بود که بیاختیار آهی از دلش بیرون جهید.
متن شما با علائم نگارشی صحیح به شرح زیر است:
آنقدر تقلا کردم که دستانش خسته شد و به اجبار مرا زمین گذاشت.
نای ایستادن روی پاهایم را نداشتم. زانوهایم سست شده بودند و تحمل وزنم را نداشتند.
کف زمین ولو شدم. به طرفم برگشت. اوضاع و احوال او هم بد بد بود.
ملودی صدایش غم در جان آدم میریخت. لبانش سیاه شده بود و از شدت سیاهی به سبز تیره میماند.
او هم فشار و استرس زیادی تحمل میکرد. کنار دستم قرار گرفت و با خیره به تماشایم نشست.
آرام لب زد: «أحبك أكثر اتساعاً من رؤيا عينيك» (دوستت دارم بیشتر از وسعت چشمانت).
با حرفش عصبانیتم صدچندان شد. عصبی و با غیظ گفتم:
چرا داری دنبالم میآیی؟ چرا ولم نمیکنی؟ چی از جونم میخوای؟ رسوای عالم کردی، خیالت راحت نشده هنوز؟
غمگین بود و صدایش پر ملال بود. هیچ نفسی در نبود اما حرصی نالید.
– دیگه خسته شدم ازت. خستهام کردی. تو هم بخوای دیگه من نمیخوام. برید از تو. اگه یه ذره تا حالا بهت امید داشتم، اونم امروز از دست دادم.
حرفهایش بر شدت گریههایم اضافه کرد. دست بر خواست بردم، در حالی که دردهای دنیا تا مغز استخوانم هم کارگر شده بود.
– خواهش میکنم برو؛ بذار به زندگی که دوستش دارم برسم. تا تو اینجا باشی، آقاجون دست بردار نیست.
مگه همین دیروز نمیگفتی که دست خیالم را میگیری و از این شهر و دیار کوچ میکنی؟
یعنی دروغ میگفتی؟ همش میخواستی بهم زخم زبان بزنی؟
تو موفق شدی. تو پیروز میدون شدی. اما ازت عاجزانه خواهش میکنم برو. از خیال من بگذر. دیگه چقدر میخوای عذابم بدی؟ بسّه دیگه…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید