رمان زندگی به وقت اقلیما داستانی جذاب و متفاوت با درونمایهای تخیلی است که در بسیاری از عقاید و مکتبها مورد تایید قرار میگیرد. این رمان حول موضوع تناسخ و تغییر هویت میچرخد و زندگی دختری به نام جانا را روایت میکند. جانا یک دختر نقاش مجرد است که در خانوادهای فرهیخته بزرگ شده و قرار است به زودی با شخصی ازدواج کند. اما حادثهای غیرمنتظره زندگی او را تغییر میدهد.
جانا در مسیر بازگشت از گالری به خانه با زانیار تصادف میکند و پس از چند روز در کما، خود را اقلیما ۲۵ ساله مییابد که یک خیاط متأهل و مادر است. جالب اینجاست که همسر اقلیما برادر زانیار بوده و هیچ زمینه ذهنی از جانا در ذهن آنها وجود ندارد. نکته عجیب این است که اقلیما در همان روز تصادف فوت شده بود. اما داستان به همین جا ختم نمیشود...
این رمان با پیچیدگیهای معمایی و عاشقانهاش، شما را تا پایان به دنبال کشف رازها و اتفاقات جذاب میبرد.
💥 اگر به رمانهای عاشقانه و معمایی با لایههای تخیلی و پیچیده علاقه دارید، این رمان را از دست ندهید!