

نیلا دختری با گذشتهای تلخ است. زمانی عاشق دانیار مشرقی بوده اما دست تقدیر و اشتباهاتش، او را وارد رابطهای مخرب با پسری به نام سپهر کرده است؛ رابطهای پر از کنترل، تهدید، وابستگی و ترس.
حال پس از سالها، سرنوشت او را دوباره سر راه دانیار قرار میدهد، اما سپهر حاضر نیست بگذارد نیلا از او جدا شود. تهدید، فشار روانی و در نهایت اتفاقی شوم، مسیر زندگی نیلا را تغییر میدهد...
عشق، تردید، خشم، دلهره و نجات، دستبهدست میدهند تا داستانی نفسگیر خلق شود.

ناریا دخترک کم شنوا با دستان هنرمند و قلبی پر از مهربانی است. او دختری ساده و لطیف است که زندگیاش تحت تاثیر خواهر دوقلوی بیرحمش، بیتا، قرار میگیرد. بیتا که از شباهت زیاد به ناریا سوء استفاده میکند، همسر ناریا را تصاحب میکند و این آغاز یک داستان پر از درد، خیانت و جدالهای درونی برای هر دوی این خواهران است.
در رمان سراشیبی عشق، شاهد یک داستان پیچیده خواهیم بود که در آن عشق، خیانت و زخمهای روانی شخصیتها نقش کلیدی دارند. ناریا که هرگز نتوانسته است مانند خواهرش در اجتماع حضور داشته باشد و دنیای متفاوتی را تجربه کند، اکنون با پیچیدگیهای زندگی مواجه است. آیا او میتواند بر این مشکلات غلبه کند؟

رمان چراغ قوه (سرگذشت آنا) داستان زندگی دختری به نام آنا را روایت میکند که در دوران انقلاب تبریز و در خانوادهای قدرتمند و جنگجو به دنیا آمده است. آنا دختر آقاخان یکی از مالکان بزرگ تبریز است. در این رمان، شاهد زندگی او در روزگار پر آشوب تبریز خواهیم بود که از یک سو پر از زیباییها و شور زندگی است و از سوی دیگر، سرشار از چالشها و فراز و فرودهای پیچیده.
داستان آنا بهویژه در بخشهایی از زندگی او که درگیر بحرانهای اجتماعی و عاطفی میشود، پر از احساسات و دغدغههای درونی است که زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد.

آرام دختریست برخاسته از دل تاریخ و تلخی فقر. در کودکی به خاطر اعتیاد پدرش و رفتارهای نابهنجار اطرافیان، مجبور میشود به همراه مادرش در سن ده سالگی از روستایشان فرار کند. این فرار، آغاز داستانی پرفراز و نشیب است. سرنوشت، آرام را سر راه خانوادهای قرار میدهد که قرار است مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد...

مشخصات رمان:
اسم رمان سودا و رادمان
اسم نویسنده: ملیسا حبیبی
ژانر رمان: انتقامی، طنز، عاشقانه
فرمت رمان: PDF
مناسب برای: گوشی، تبلت، لپتاپ، سیستم، آیفون و...
رمان سودا و رادمان داستان سودا، دختری که در دانشگاه عاشق رادمان میشود، اما وقتی با خواهرش آشنا میشود، عشق آنها نیز شکل میگیرد. رادمان در نهایت با خواهر سودا ازدواج میکند. سودا برای فراموش کردن رادمان به خارج از کشور میرود تا ادامه تحصیل دهد. پس از چهار سال، بازگشته و متوجه میشود که هنوز به رادمان بیحس نیست. برای همین، تصمیم میگیرد با اولین خواستگارش ازدواج کند…