خلاصه کتاب
نگار، کودکیار و پرستار بچه، به همراه مادر و خواهرش، به سختی گذران زندگی می کنند تا جایی که مجبور به نگهداری سگ خانواده ای مرفه می شود. غافل از اینکه ناخواسته شرایط برای انتقام نامزد سابقش، باراد آذر، طراح مطرح لباس مهیا میشود. دوستی و نامزدیی که معماگونه بهم خورد و باعث دلشکستگی نگار و کینه ی باراد شد. حال تقدیر بعد از ده سال، آنها را روبروی هم قرار می دهد و این زخم کهنه باز میشود...